دکتر مصطفی درویش نیا
عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان
طي سال هاي 1373 و 1374 و مطالعات تکميلي در طول 1382-1383 از مزارع گندم مناطق مختلف استان لرستان در مجموع 109 جدايه قارچ از طوقه و ريشه پوسيده گندم جداسازي شدند که از ميان آنها 45 جدايه متعلق به جنس Fusarium بودند. Fusarium verticillioides، F.equiseti و F.proliferatum به ترتيب با 62.2، 4.5 و 4.5 در صد جدايه بيشترين فراواني و F.solani، F.chlamydosporum، F.avenaceum، F.semitectum، F.lateritium، F.sambucinum، F. subglutinans، F.acuminatum، F.reticulatum و Fusarium sp. به ترتيب کمترين فراواني را داشتند. در ميان ديگر قارچ ها Bipolaris hawaiiensis و B. sorokiniana به ترتيب با 18.4 و 13.8 درصد جدايه بيشترين فراواني و Rhizoctonia solani با 1.8 درصد کمترين فراواني را داشتند. به استناد بررسي هاي انجام شده گونه هاي F.reticulatum، Fusarium sp.، Bipolaris hawaiiensis، Alternaria triticina و Curvularia senegalensis براي اولين بار در ايران از ريشه و طوقه گندم جداسازي و بيماري زايي آنها به اثبات رسيد. بيماري زايي دو گونه F.lateritium و F.subglutinans نيز در گندم براي اولين بار گزارش مي شود.
موضوعات مرتبط: بیماری شناسی گیاهی ، پاسخ به سوالات گیاه پزشکی
آزادبخت نادر*,خسروي نژاد كبري,طراحي محمدجواد
* خرم آباد، مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي لرستان، بخش تحقيقات گياه پزشکي
مقدمه: آفلاتوكسين ها، گروه بزرگي از مايكوتوكسين ها هستند كه آلودگي به آنها مي تواند موجب بروز عوارضي چون سندرم ريه، سرطان مري، تضعيف سيستم ايمني و سرطان كبدي، جلوگيري از ساخته شدن RNA و پروتئين و هموآگلوتيناسيون در انسان مي شوند. همچنين آلودگي با آفلاتوكسين عارضه هاي متعددي در دستگاه تناسلي، گوارشي و تنفسي ايجاد مي كند و در اثر داشتن قدرت تومورزايي و مسموميت، مايه بروز عوارض متعددي در دام ها مي گردند. اين تحقيق با هدف تعيين ميزان و فراواني آلودگي ضايعات نان به آفلاتوكسين در استان لرستان و مقايسه آن با استانداردهاي معتبر جهاني اعلام شده از سوي سازمان بهداشت جهاني(WHO) و سازمان خواربار ملل متحد(FAO) انجام گرديد.
مواد و روش ها: اين تحقيق مقطعي به روش ميداني و آزمايشگاهي با نمونه گيري از 180 نمونه ضايعات نان خشك در سال 1385 و با توزيع تصادفي در سطح استان لرستان و تشخيص آلودگي نمونه ها به آفلاتوكسين با استفاده از دستگاه HPLC فلورسانس انجام گرفت. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و در سطح 5% صورت گرفت.
يافته ها: ميزان متوسط انواع آفلاتوكسين B1، B2، G1، G2 و مجموع انواع آفلاتوكسين در ضايعات نان خشك مورد بررسي (آلوده، نيمه آلوده و سالم) در سطح استان لرستان به ترتيب عبارت است از: 22.5304، 2.4369، 0.1923، 0.1022 و (µg/kg)25.2636. ميزان متوسط كمترين و بيشترين آلودگي به آفلاتوكسين نوع B1 و مجموع انواع آفلاتوكسين به ترتيب مربوط به شهرهاي خرم آباد (42.9403 mg/kg و 47.7153 mg/kg) و بروجرد (1.8611 mg/kg و 1.9833 mg/kg) است. ميزان متوسط آفلاتوكسين نوع B1 در انواع نان هاي آلوده، نيمه آلوده و سالم به ترتيب 64.0536، 1.9167،(mg/kg) 0.5629 و ميزان متوسط مجموع انواع آفلاتوكسين در انواع نان هاي آلوده، نيمه آلوده و سالم به ترتيب 72.0257، 1.999 و 0.5753 (mg/kg) است. همچنين ميزان آفلاتوكسينِ نوع 29 B1 نمونه از 180 نمونه، بيش از حد استاندارد و ميزان مجموع انواع آفلاتوكسين 18 نمونه نيز بيش از حد استاندارد بوده است.
بحث و نتيجه گيري: نتايج مطالعات انجام شده نشان داد شير گاوهايي كه از نان خشك تغذيه مي كنند داراي مقادير فراواني از متابوليت هاي آفلاتوكسين است بنابراين تا حد امكان بايد از مصرف نان هاي خشك در تغذيه دام و مصرف انساني خودداري كرد.
كليد واژه: آفلاتوكسين، ضايعات نان، آسپرژيلوس و مايكوتوكسين ها
موضوعات مرتبط: بیماری شناسی گیاهی ، پاسخ به سوالات گیاه پزشکی ، سم شناسي
موسوي سيدكريم,احمدي عبدالرضا,قرباني رضا
به منظور ارزيابي اثرات تاريخ كشت و تراكم بوته بر خصوصيات رشد و عملكرد نخود و نيز جمعيت علف هاي هرز در شرايط ديم استان لرستان آزمايشي به صورت فاكتوريل در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با چهار تكرار در سال زراعي 85ـ1384 در شهرستان خرم آباد اجرا شد. فاكتورهاي آزمايش شامل تاريخ كشت (پاييزه و زمستانه) تراكم كشت (25، 50 و 75 گياه در مترمربع) و اثر تداخل علف هاي هرز (وجين و عدم وجين) بودند. بر اساس نتايج اين آزمايش و معادلات برازش داده شده وزن برگ تك گياه و وزن برگ در واحد سطح زمين در نخود پاييزه بيشتر از زمستانه بود. حداكثر وزن خشك برگ تك گياه در تراكم 25 گياه و حداكثر وزن خشك برگ در واحد سطح در تراكم 75 گياه در واحد سطح مشاهده شد. ميانگين عملكرد دانه نخود براي كشت پاييزه و زمستانه به ترتيب 1114 و 561 كيلوگرم در هكتار بودند. كنترل علف هاي هرز اثر افزايشي معني داري بر وزن برگ تك گياه، زيست توده نخود و عملكرد دانه نخود داشت. هر چند كه تراكم علف هاي هرز در كشت پاييزه تقريبا سه برابر كشت زمستانه بود اما عملكرد دانه در كشت پاييزه در حدود دو برابر عملكرد دانه در كشت زمستانه بود. حداكثر زيست توده علف هاي هرز يك ساله به تيمار كشت پاييزه نخود با تراكم 25 گياه در متر مربع بدون وجين و حداقل آن به تيمار كشت زمستانه نخود با تراكم 75 گياه در مترمربع و وجين علف هاي هرز اختصاص داشت. ميانگين غناي گونه اي در كشت پاييزه 71 درصد بيشتر ازكشت زمستانه بود. بيشترين عملكرد دانه نخود در كشت پاييزه با تراكم 50 گياه در مترمربع و شرايط وجين علف هاي هرز مشاهده گرديد
كليد واژه: نخود (.Cicer arientinum L)، تراكم كاشت، رقابت علف هاي هرز، كشت ديم
موضوعات مرتبط: علفهای هرز
موسوي سيدكريم*,فيضيان محمد,احمدي عبدالرضا
* خرم آباد، خيابان كشاورزي، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي لرستان، بخش تحقيقات گياهپزشكي
آزمايش ارزيابي تاثير روش هاي كاربرد كود نيتروژن بر روند رشد گندم آبي در استان لرستان به صورت اسپليت پلات در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با 4 تكرار طي سال زراعي 85-1384 در شهرستان خرم آباد اجرا شد. كود پايه نيتروژن در سه سطح (بدون كود پايه، كاربرد نواري و پخش سطحي) كرت اصلي و كود سرك در شش سطح (1- تيمار پخش سطحي يك مرحله اي در زمان پنجه زني 2- پخش سطحي دو مرحله اي در مجموع به ميزان دو سوم تيمار پخش يك باره در زمان پنجه زني و قبل از ظهور سنبله 3- محلول پاشي دو مرحله اي همراه علف كش ها در مرحله پنجه زني و قبل از ظهور سنبله 4- محلول پاشي دو مرحله اي در زمان پنجه زني و قبل از ظهور سنبله 5- پخش سطحي در مرحله پنجه زني به ميزان دو سوم تيمار پخش يك باره به همراه محلول پاشي پيش از ظهور سنبله و 6- محلول پاشي سه مرحله اي در زمان هاي پنجه زني، قبل از ظهور سنبله و شيري بودن دانه) كرت فرعي آزمايش را تشكيل دادند. يك سوم مقدار كود نيتروژن توصيه شده بر اساس آزمون خاك به كود پايه اختصاص داده شد. بافت خاك محل آزمايش سيلتي ـ كلي ـ لوم بود. مقدار مصرف كود در روش نواري دوسوم مقدار كود مصرفي در روش پخش سطحي بود. حداکثر وزن خشک برگ برآوردي براي تيمار بدون کود پايه نيتروژن 30 درصد کمتر از ميانگين حداکثر وزن خشک برگ برآوردي براي تيمارهاي کاربرد نواري و پخش سطحي کود پايه نيتروژن بود. کاربرد نواري و پخش سطحي کود پايه نيتروژن در مقايسه با شاهد بدون آن به ترتيب سبب افزايش 46 و 64 درصدي وزن برگ تک بوته گندم شد. کاربرد کود پايه نيتروژن به صورت نواري يا پخش سطحي موجبات افزايش حدودا 31 درصدي وزن خشک ساقه تک بوته گندم را فراهم آورد. حداکثر وزن ساقه تک بوته به تيمار پخش سطحي به ميزان دوسوم تيمار پخش يك باره در مرحله پنجه زني به علاوه محلول پاشي در مرحله ظهور سنبله گندم مربوط بود؛ كه حدود 27.6 درصد بيشتر از وزن خشک ساقه تک بوته براي تيمار پخش يک باره کود سرک بود. تعداد پنجه گندم براي تيمارهاي پخش سطحي و کاربرد نواري کود پايه نيتروژن به طور معني داري بيشتر از تعداد پنجه مربوط به تيمار فاقد کود پايه نيتروژن بود. ميانگين تعداد پنجه براي تيمارهاي داراي کود پايه 20.5 درصد بيشتر از تعداد پنجه تيمار فاقد کود پايه نيتروژن بود. تيمار پخش سطحي کود سرک نيتروژن به ميزان دوسوم تيمار پخش يك باره در مرحله پنجه زني به علاوه محلول پاشي در مرحله ظهور سنبله گندم داراي بيشترين تعداد پنجه و بيشترين وزن برگ پرچم بود.
كليد واژه: رشد گندم، كود نيتروژن، كود پايه، كود سرك، محلول پاشي
موضوعات مرتبط: علفهای هرز ، سم شناسي
.: Weblog Themes By Pichak :.