مهندس سید رحمن سهرابی
محقق ارشد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان
بيشترين رويشگاه اين جنس در غرب ايران و كمترين آن در شمال قرار دارد. گونههاي مختلف اين جنس نسبت به تغيير عوامل آب و هوايي حساساند ولي جنس بلوط سازش اكولوژيك و ميزان بردباري بسيار وسيعي دارد. دامنه گسترش اين جنس با بالا رفتن بارندگي و رطوبت كاهش مييابد ، بنابراين به تناسب مناطق رويشي كشور (مرطوب ، نيمه مرطوب و نيمه خشك) داراي گونههاي متفاوتي است. جامعههاي مختلف بلوط قسمتي از دامنهها و ارتفاعات سلسله جبال زاگرس را ميپوشاند و از آذربايجان شرقي و غربي ،تا جنگلهاي بختياري و جنوبغربي كشور ، امتداد مييابد و بين دو مدار 30-28 درجه عرض جغرافيايي و 3200-1250 متر ارتفاع از سطح دريا پراكنده است. گونههاي مختلف اين جنس ، تغييرات درجه حرارت از 31- درجه سانتيگراد تا45+ درجه سانتيگراد و بارندگي 250 تا 1000 ميليمتر را تحمل ميكنند و بيشترين گسترش آن در بارندگي 350 تا 750 ميليمتر اتفاق ميافتد. رويشگاه اين جنس از جلگه تا 2700 متر از سطح دريا گسترش دارد و اقتصاديترين گونه آن در شمال كشور است . هر چه اقليم خشكتر ميگردد درختان كوچكتر با تنه كمتر و حتي به فرمهاي چنگالي ، به دليل بهرهبرداريهاي بيش از حد و ساير شرايط رويشگاهي درميآيند.
از نظر خاك ، روي خاكهاي عميق و حاصلخيز تا سطحي و كم عمق و اكثراً روي خاكهاي قليايي ديده ميشود. گونههاي بلوط غرب ايران در كل روي خاكهاي آهكي ، كم توقع ، با سرشت نور پسند ، بردبار و با نرمش اكولوژيك مناسب رشد ميكنند. در غرب ايران بطور كلي سه گونه اصلي و مهم بلوط به نامهاي :
1-بلوط ايراني (بروار Quercus persica )
2-مازوار (دارمازو Q.infectoria )
3-وي ول ( Q.libani )
هرچند دكتر جوانشير در رساله دكتراي خود ، تعداد گونهها و واريتهها را بسيار بيشتر از اين ميداند.
مشخصات اكولوژيك رويشگاه بلوط غرب
بطور كلي اگر زاگرس را به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم كنيم ، زاگرس شمالي داراي اقليمي نيمه مرطوب و خنك و زاگرس جنوبي گرم و خشك است. در زاگرس شمالي خاك رويشگاه ، نسبتاً عميق تا نيمه عميق و با لايههاي توام با مواد آلي روي مواد آهكي ، و تا حدودي تكامل يافتهتر از جنوب زاگرس PH=6/1 – 8 و گونههايي چون بلوط ايراني ، مازوار و ويول به عنوان سه گونه غالب و مهم با برگهاي شفاف و براق (غير از Q.persica ) ، تشكيل شدهاند.
از بين دانشمنداني كه بلوطها را مورد مطالعه قرار دادهاند Camus خانم دانشمند فرانسوي است كه اخيراً ديده از جهان بست و وي در سالهاي 38-1936 به تهيه مونوگرافي گونهها و واريتههاي بلوط جهان و از جمله ايران پرداخت. زهري دانشمند اسرائيل نيز در سال 63-1961 مطالعاتي درباره بلوطهاي ايران منتشر ساخت و در سال 1967 نيز آقاي جوانشير در رساله خود گونههاي موجود ايران را مورد مطالعه قرار داد و گونهها و زيرگونههاي متعدد جديدي براي آنها نشخيص داد.
MenitskyوBrowicz n دو دانشمند شوروي در سال 1971 آخرين مطالعات خود را در فلور ايرانيكا منتشر ساخته و تغييرات زيادي در گونههاي قبلي دادهاند. ولي تنوع گونههاي بلوط و هتروفيلي برگ و خصوصاً عدم دسترسي آنان به جنگلهاي سردشت و كردستان تشخيص گونههاي مختلف را مبهم ساخته است.
.: Weblog Themes By Pichak :.

